عصر خودرو- مریخ مجبور بود به قیمت کارخانه بنز خرید کند به راهنمایی من، شرکت مریخ نیز لوازم یدکی را به این صورت از کارخانه اصلی سازنده خرید و شروع کرد به وارد کردن ملاقات و برقراری روابط دوستانه با مدیران بنز در فرانکفورت اثرات بسیار خوبی در آینده شغلیام داشت. ضمناً با یک تاجر ایرانی فرش در هامبورگ آشنا شدم و او بود که راه و چاه این نوع روابط را به من آموخت. در این سفر از خطوط ساخت و مونتاژ اتوبوس و کامیون و حتی اتومبیلهای سواری مرسدس بنز بازدید کردم دقت من در این بود که چه قطعاتی ممکن است در ایران ساخته شود و چه قطعاتی امکان ساختشان در ایران نیست.
عصر خودرو- آقای سودآور فروش این شاسیها را به من پیشنهاد کرد و من حاضر شدم بیست دستگاه شاسی بخرم مشروط بر این که شرکت مریخ سفارش شاسیهای مخصوص اتوبوسهای مرسدس بنز را انحصاراً به من واگذار کند و به کارخانه نیز بنویسند که شاسیهای اتوبوس را به قیمت صادراتی بدون هیچ گونه حق نمایندگی هر مقدار که من احتیاج داشتم سفارش بدهم. فقط من در ازای هر دستگاه شاسی مبلغ ۲۵۰۰ تومان به شرکت مریخ میپرداختم.
عصر خودرو- ساختن اتومبیل هدف اصلیام بود. من و محمود اکثر اوقات درباره ساخت اتومبیل در ایران فکر میکردیم. در سال ۱۳۳۲ که قدم به سی سالگی گذاشتم اولین اتومبیل مرسدس بنز را در مشهد فروختم و فهمیدم کم کم زندگی روی خوشش را به ما نشان میدهد. چند روز بعد از آن که دو دستگاه بنز را به مشهد آوردم صادق بهداد خبر داد آیت الله کاشانی برای زیارت عازم مشهد است و هرچه زودتر محل اقامتی برای ایشان تهیه کنید.
عصر خودرو- بعداً معلوم شد فرمانده لشکر خراسان و رئیس رکن دو لشکر تمام اسنادی را که علیه من در پروندهام موجود بود از بین بردهاند و فقط گزارشی مبنی بر طرفداریام از شاهنشاه در پرونده باقی گذاشته بودند. آن هم به دلیل خدمتی بود که در زمان وقایع معروف به سی تیر به آنها کرده بودم. پس از پیروزی در سیام تیر عدهای از افراد ما و مردم بیکار میخواستند خانه فرمانده لشکر و رئیس شهربانی و فرمانده رکن دو را سنگ باران کنند. بعضیها به زنان آنها نیز اهانت کرده بودند. من به شدت از اعمال آنها جلوگیری کردم
عصر خودرو- آن موقع حبیب الله ثابت (معروف به ثابت پاسال) نماینده فروش اتومبیلهای استودبیکر و لاستیک جنرال و لوازم سرویس اتومبیل بود و لوازم اتوسرویس را باید از او میخریدم. مدیر عامل شرکت ثابت پاسال مردی بود به نام آقای امیل عبود از اعراب یهودی بیروت او مردی، کارکشته، دنیادیده فهمیده و لایق بود و من را ابوالقاسم توکلیزاده که از خویشان و دوستان بسیار خوب و شایسته ما بود و در آن زمان بنگاه باربری توکلی در مشهد و تهران را داشت به او معرفی کرد.
عصر خودرو- بدتر از هوای شرجی و گرم خوزستان رفتار ظالمانه عمال انگلستان با ایرانیها بود. در آن زمان انگلیسها افسار تمام امور زندگی مردم ایران را در دست داشتند و در همه کارها دخالت میکردند. شرکت نفت ایران و انگلیس مالک جان و مال و ناموس مردم بود. برای مثال یک بار هیئت اتاق بازرگانی خرمشهر میخواست نام انگلیسی خیابانی را که در کنار کارون قرار داشت به دریادار شهید بایندر تغییر بدهد، هر بار که پلاکی نصب میکردند، شب عدهای او باش طرفدار انگلیسیها میریختند و مردم را کتک میزدند و پلاک را میکندند.
عصر خودرو- آن موقع هنوز راه آهن مشهد - تهران ساخته نشده بود و مردم هفتهای سه بار میتوانستند با هواپیماهای روسی از مشهد به تهران و بالعکس رفت و آمد کنند و همیشه مسافران آشنایی پیدا میشدند که نامههای مرا به تهران و اگر لازم بود به مشهد ببرند. اداره کشتیرانی برنامه رسیدن کشتیها و تاریخ قبول کالا را قبلاً اطلاع میداد برای کرایه حمل باید با ادارات کشتیرانی چانه میزدیم؛طرز فروش کالاها این طور بود که بعضی از کالاها پیش فروش میشد و خریداز اعتباری به نام فروشنده در یکی از بانکهای خارج باز میکرد و آن بانک اعتبار را به یکی از بانکهای ایران انتقال میداد که در آن زمان فقط بانک ملی ایران یا بانک شاهنشاهی بود.
عصر خودرو- پس از فروش تمام اجناس و پرداخت بدهی طلبکاران باز ۳۲ هزار تومان کسری داشتم. اصلاً نگذاشتم کسی از بی پولی من باخبر بشود. هفت هزار تومان در بانک سپه اعتبار داشتم و بقیه بدهیها و سفتههایی بود که در دست اشخاص داشتم و موعد سررسید آنها مرتب میرسید و مجبور بودم تمدید کنم. ضمناً نمایندگی فروش و پخش انحصاری یک کارخانه کبریتسازی و یک کارخانه صابونسازی را در مشهد داشتم و از محل درآمد آنها مخارج منزل را که به حداقل رسانده بودم، و قسمتی از بهره بدهیها را تأمین میکردم.
عصر خودرو- افرادی که اداره بازرگانی شوروی به آنها جنس میفروخت همان کسانی بودند که بعدها در صف اول حزب توده و در هنگام تظاهرات در جمع اعضای اعضای آن حزب میدیدمشان کسانی، چون محمد پروین گنابادی (دبیر ادبیات دبیرستان فردوسی)، شهاب فردوس رئیس فرهنگ خراسان و... کار خریدوفروش به جایی رسیده بود که بازار قند و شکر خراسان را در دست گرفتم و من بودم که قیمتها را در بورس تعیین میکردم.
عصر خودرو- مرافعه بین شرکای شرکت ایرانناسیونال درگرفته است. یکی میخواهد کنار برود، صد میلیون تومان بابت منافع مطالبه دارد. به عرض رساندم، خیلی عصبانی شدند فرمودند: «اینکه میگوییم غارت، همین است. مگر چه چیز شده؟ به علاوه این شخص که شریک اسمی بوده، نه رسمی. میگوید من در ایرانناسینونال قصد خدمت داشتم نه منافع.»
عصر خودرو- موقعی که متن تقاضای اجازه ساخت اتوبوس و مینیبوس را مینوشتیم، شرکتی به نام شرکت سهامی کارخانجات صنعتی ایرانناسیونال را به ثبت رساندیم، با سرمایه ده میلیون تومان که پنجاه درصد آن به نام خودم و پنجاه درصد منهای یک به نام محمود بود، بدون اینکه محمود یک شاهی بدهد و اصلا در کار تاسیس شرکت عملا کاری کرده باشد.
عصر خودرو- محمود خیامی، بنیانگذار ایرانناسیونال (ایرانخودرو فعلی) شامگاه پنجشنبه و در میان رگبار اخبار کرونایی درگذشت، کسی که بزرگترین خودروساز ایران از او و البته برادرش احمد به یادگار مانده است. در اوج روزهای داغ تابستان ۱۳۴۱ بود که با بنیان کارخانهای نسبتا کوچک، اولین فصل از رویای خیامیها برای تاسیس خودروسازی تعبیر شد. دو برادر که میل زیادی به توسعه صنعتی در ایران داشتند و شاهد رشد صنعت خودرو در دنیا بودند، با ۱۰۰ میلیون ریال، این شبه کارخانه را که بعدها از دل آن، ایرانخودرو ناسیونال پدید آمد، بنیان گذاشتند. ایرانناسیونالی که خیامیها بنا نهادند و با سرمایه چند برابری تحویل دادند، حالا زیان انباشتهای نزدیک به ۱۵ هزار میلیارد تومان دارد.
عصر خودرو: در بیستم تیر ماه سال ۱۳۴۹ ، تعدادی از دانشجویان ایرانی مقیم خارج کشور از کارخانجات صنعتی ایران ناسیونال، بازدید کرده بوند که ایرنا امروز این تصاویر را بازنشر کرده است.