فونیکسریمکسبهتام

معرفی ارزشمندترین خودروهای کلاسیک تاریخ ایران

جواهران پارس

عصرخودرو: با بالا رفتن تب خودروهای کلاسیک و مطرح‌شدن بحث ارزش حقیقی این خودروها، بحث داغی پیرامون خودروهای ارزشمندی که در تماشاگه خودرو آرمیده‌اند، مطرح شده است.

جواهران پارس
نسخه قابل چاپ
سه شنبه ۰۴ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۰:۴۷:۲۷

به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، متاسفانه به دلیل کاستی‌های این موزه و عدم اطلاع بسیاری از علاقه‌مندان، تمامی این خودروها به شاه مخلوع نسبت داده شده‌اند و برای همه آنها ارقامی نجومی به عنوان ارزش مطرح شده‌است؛ این درحالی است که تنها تعداد اندکی از این خودروها متعلق به خود شاه مخلوع بوده و اکثر این کلاسیک‌ها متعلق به اطرافیان، درباریان و حتی ثروتمندان پیش از انقلاب اسلامی بوده است. علاوه بر این، بسیاری از این خودروها ارزش مادی چندانی نداشته، صرفا به دلیل تاریخچه خاصی که دارند ارزشمندند. با این حال یکی از خودروهایی که همواره در مرکز توجهات قرار داشته، مرسدس 500K دو رنگی است که در موزه قرار دارد. متاسفانه اطلاعات ناقص و ناصحیحی در مورد مالکیت اصلی این خودرو و تاریخچه آن و چگونگی ورود آن به کشورمان در محافل خودرویی و غیر‌خودرویی پخش شده است. علاوه بر این خودرو، جواهر دیگری که مدت‌ها قبل در ایران حضور داشته، امروزه در تمامی جهان با نام ایران شناخته می‌شود بوگاتی تایپ 57 با بدنه Van Vooren است که امروزه در موزه پترسن آمریکا قرار دارد. متاسفانه در مورد تاریخچه این خودرو و نحوه خروج آن از کشورمان نیز اطلاعات نادرستی مطرح شده است که با واقعیت مغایرت کامل دارد. در این مطلب سعی خواهیم داشت تا این دو کلاسیک مطرح را به طور کامل و جامع معرفی کرده، شبهات و شایعات نادرستی که در مورد آنها در کشورمان و حتی جهان مطرح شده است را نقض کنیم.

هدیه عروسی نامیمون اما ارزشمند

در دوران سلطنت رضاخان، پهلوی دوم به دلایل عمدتا سیاسی با یکی از دختران خانواده سلطنتی مصر ازدواج کرد. دولت وقت فرانسه برای نشان دادن حسن نیت خود نسبت به دربار 2 کشور، خاص‌ترین نمونه بوگاتی تایپ 57 را به عنوان هدیه در سال 1939 (1318) به ایران ارسال کرد. کارگاه نسبتا کم‌کار اما با استعداد Van Vooren برای طراحی و ساخت بدنه‌ای زیبا و جذاب ‌ روی شاسی شماره 57808 تایپ 57 سری C انتخاب شد و نهایتا این کارگاه با الهام از طرح‌های Figoni et Falaschi و سایر کارگاه‌های مشهور و با استفاده از ایده‌هایی ناب بدنه قرمزرنگ زیبای این خودرو را شکل داد. پیشرانه 8سیلندر خطی این بوگاتی به حجم 3245 سی‌سی توانایی تولید 175 اسب بخار را داشت و به مدد همین پیشرانه می‌توانست به حداکثر سرعت 160 کیلومتر در ساعت برسد. از جمله جالب‌ترین نکات طراحی این خودرو (به جز شکل عجیب و استفاده جذاب از کروم‌کاری به عنوان تزئینات) می‌توان به ناپدید شدن سقف در محلی پشت کابین اشاره کرد که در آن زمان پدیده‌ای جذاب محسوب می‌شد. علاوه بر این شیشه جلو خودرو نیز می‌توانست پایین رفته، در فضایی پشت فایروال خودرو پنهان شود تا خودرو فرمی شبیه به یک بارچتا پیدا کند. اطلاعات چندانی از سرنوشت این خودرو در دوره حضورش در ایران نیست. با این حال این خودرو پس از طلاق شاه مخلوع (که پس از عزل رضا خان در سال 1320 به سلطنت رسیده بود) و همسر اولش مورد بی مهری قرار گرفت؛ گویی این طلاق به خاطر بدیمن بودن این بوگاتی زیبا رخ داده بود! این خودرو بنابر گزارش‌هایی در سال 1959 توسط خود شخص شاه به قیمت 275 دلار (در برخی منابع 250 و یا 400 دلار ذکر شده است) به فروش رسید. در این دوران بوگاتی در گاراژ دربار (به روایتی دیگر در ساختمان دادگستری کل کشور) آرمیده بود و به دلیل بی‌مهری و بی‌توجهی، وضعیت چندان مناسبی نداشت و برخی از تزئینات آن از بین رفته بود. علاوه بر این احتمالا پیش از خروج آن از کشور در سال 1959، پیشرانه اصلی آن با یک پیشرانه قوی‌تر 8 سیلندر آمریکایی (احتمالا ساخته پاکارد و یا شورولت) تعویض شده بود. این خودرو به یک ثروتمند هلندی علاقه‌مند بوگاتی فروخته شد که مدت‌ها آن را در هلند، فرانسه (خصوصا ریویرا و Cote d›Azur) و موناکو با همان وضعیت و اندکی تغییرات راند. این خودرو پس از چند بار تغییر مالک و پنهان شدن از انظار عمومی در سال 1983 پس از یک دوره بازسازی کامل در انگلستان توسط گاراژ Rod Jolly و تغییر پیشرانه به نمونه اصلی، برای اولین بار به حراج درآمد و با قیمت یک میلیون و 760 هزار دلار به یک آمریکایی فروخته شد و پس از آن به طور مداوم در همایش‌ها و نمایشگاه‌های مشهور و معتبر خودرویی جهان حضور داشت. برای جذاب‌تر شدن چهره خودرو پلاکی متفاوت با پلاک اصلی اما با رسم الخط قدیمی فارسی با شماره 433726 ‌ روی آن نصب شد. با این حال در یک بازسازی دیگر در سال‌های بعدی رنگ خودرو به مشکی تغییر یافت و به موزه پترسن در کالیفرنیا منتقل شد؛ جایی که تاکنون منزلگاه این بوگاتی زیبا و ارزشمند بوده است.

مرسدس اسرارآمیز رایش در ایران

خودرو دیگری که مورد بحث ماست، مرسدس بنز 500K دو‌رنگی است که در تماشاگه خودرو تهران حضوری پررنگ دارد. داستان‌های زیادی در مورد اینکه این خودرو به شخص هیتلر تعلق داشته، مطرح شده است. اما در ارتباط با تاریخچه این خودرو 2 داستان مطرح شده است که اولی توسط منابع ایرانی به تعدد نقل شده و دومی برحسب حدس و گمان‌های برخی منابع خارجی بیان شده است. بنا بر توضیحاتی که از جانب مهندس سام نوروزی و میک والش (خودرو‌نویس و متخصص مشهور خودروهای کلاسیک) به نقل از آقای فواد مجذوب مطرح شده است، مرسدس بنز 500K سری AutobahnKurier به شماره شاسی 130898 در سال 1934 تولید شد و در نمایشگاه برلین همان سال به نمایش درآمد. بعدها به روایتی همین خودرو در قالب سیاست‌های جدید هیتلر در برقراری ارتباط با کشورهای خاورمیانه به عنوان هدیه در سال 1935 به رضاخان داده شد. رضا خان چندان از این خودرو استفاده نکرد و نهایتا آن را به مناسبت ازدواج پهلوی دوم در سال 1939 به او هدیه داد. بعدها و در اواخر دهه 50 میلادی، شاه مخلوع این خودرو را به فرزند یکی از مذهبیون نزدیک دربار هدیه داد و پس از یک دوره نگهداری نامناسب و نابودی نسبی آن، توسط علی فولادی که یک مجموعه‌دار مرسدس، وارد‌کننده کامیون و رئیس وقت اتوبوسرانی تهران بود در دهه 60 میلادی خریداری شد. سپس او مرسدس را برای تعمیرات اساسی به تعمیرگاه اصلی مرسدس در ایران سپرد و پس از تغییر رنگ آن از مشکی (یا به روایتی ترکیب دو رنگ یشمی بسیار تیره و روشن) به وضعیت کنونی، پیشرانه را برای تعمیرات و نصب سوپرشارژری که از همان ابتدا به دلیل مشکلات فنی پیشرانه در مسیرهای خاکی‌ روی آن نصب نشده بود، به انگلستان (و یا آلمان) فرستاد. متاسفانه به روایت اردشیر فولادی (فرزند علی فولادی) پیشرانه در مسیر انتقال به انگلستان و یا آلمان گم شد و یا به دلیل عدم پرداخت پیش پرداخت توسط آن کارگاه بازسازی مصادره شد. پس از علی فولادی حسابدار او یعنی فواد مجذوب که به دربار پهلوی نیز نزدیک بود، مرسدس را در حالی که حدود 10 هزار کیلومتر طی کرده بود خریداری کرد. سپس یک پیشرانه 8 سیلندر خطی 5.4 لیتری کدیلاک روی آن نصب شد و مرسدس به طور مرتب توسط خود فواد مجذوب و فرزندش رانده شد. فرزند فواد مجذوب در خاطراتی نقل می‌کند که پیش از گرفتن گواهینامه گاهی پشت فرمان این خودرو قرار می‌گرفته و برایش سواری گرفتن از این خودرو سنگین که از یک گیربکس بدون کلاچ با نحوه عجیب تعویض دنده ‌بهره می‌جسته، بسیار دشوار بوده است. پس از مدتی موزه مرسدس بنز از طریق خود فواد مجذوب از وجود چنین خودرویی در ایران مطلع می‌شود و از او درخواست می‌کند تا برای انجام تحقیقات و نمایش آن در انظار عمومی، این خودرو را قرض بگیرد. با این حال فواد مجذوب با این خواسته مخالفت کرد و به روایتی مرسدس تنها به خریداری پیشرانه خودرو از کارگاه انگلیسی بسنده کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی این خودرو همانند سایر اموال فواد مجذوب مصادره شد و در نهایت در سال 82 و در پی تشکیل موزه تماشاگه خودرو پس از یک بازسازی نیمه‌کاره و تمیزکاری به نمایش عموم درآمد. به روایتی 6‌دستگاه مرسدس از این نوع تولید شده ‌که تنها 2نمونه حقیقی از آنها باقی مانده، یک نمونه نیز بعدها‌ روی شاسی دیگری از نو ساخته شده است.
اما روایت دومی که بیشتر از طرف افراد شاغل در موزه مرسدس بنز نقل شده است، به تاریخچه‌ای کاملا متفاوت اشاره می‌کند. در سال‌های اوج قدرت حزب نازی در آلمان، اتوبان‌های سراسری در این کشور بنا شدند و به سفارش دفتر رایش سوم، 3 دستگاه خاص از سری 500K مرسدس بنز برای ارتباط مستقیم میان دفاتر اصلی حزب در فرانکفورت، مونیخ و برلین ساخته شد. این 3 دستگاه که به AutobahnKurier یا پیک اتوبان معروف شدند، بسیار سریع اما ساده و بی‌آلایش طراحی شده بودند و برخلاف سایر 500K‌ها عاری از هر گونه کروم کاری‌های اغراق آمیز و تجملات اساسی بودند.
برای خاص بودن و جلوگیری از دزدیده شدن و مسائل اینچنینی از این سری تنها همین 3 دستگاه با ظاهر مشخص و رنگ سیاه ساخته شدند. در سال‌های پیش از جنگ و در طول جنگ جهانی دوم، همواره در هر یک از 3دفتر اصلی رایش یکی از این 3 خودرو حضور داشتند و در صورت نیاز به ارسال پیامی محرمانه، یکی از افسران مورد اعتماد با این خودرو از طریق اتوبان (به دلیل خاص بودن نام اتوبان از ذکر برابر نهاد فارسی خودداری می‌کنیم.) و در حالی که اتوبان بسته شده بود، رهسپار دفتر دیگر می‌شد. به طور همزمان نیز خودرویی که در مقصد قرار داشت به سمت مبدا این خودرو حامل پیام حرکت می‌کرد. این خودروها از پیشرانه‌های 5 لیتری سوپرشارژ شده به قدرت 160 اسب بخار نیرو می‌گرفتند که حداکثر سرعت آنها را به عدد 170 کیلومتر در ساعت می‌رساند که برای هدف پیام رسانی سریع و بدون توقف بسیار مناسب است.
البته شتاب صفر تا 100 این خودرو 2.5 تنی به 15 ثانیه محدود شده است. پس از پایان جنگ جهانی دوم و اشغال برلین توسط شوروی سابق، روس‌ها خودرو پیک برلین را غنیمت گرفتند و به شرق بردند. با این حال به دلیل نبود دانش فنی کافی در شوروی، این خودرو در اروپای شرقی رها شد. در نهایت مرسدس بنز به طریقی عجیب و تقریبا نامعلوم (به روایتی در عوض بخشی از خسارات جنگی متفقین) به ایران و بعدها به فرزندان یکی از مذهبیون نزدیک دربار و سپس آقای علی فولادی رسید. پس از آن این مرسدس توسط آقای مجذوب خریداری شد؛ با این حال به هنگام مصادره خودرو در سال 58 خودرو در قالب کلکسیون آقای فولادی و در کنار مرسدس‌های 170 و 180 وی مصادره شد و به انبار بنیاد مستضعفان انتقال یافت.
به هنگام بازسازی مرسدس در اوخر دهه 60میلادی، نمایندگی بنز ایران شماره موتور و شاسی خودرو را به آلمان ارسال کرد که سبب شد تا موزه مرسدس از وجود چنین خودرویی در ایران مطلع شده، درخواست خرید آن را به مالک وقت بدهد. با این حال مرسدس در ایران ماند و در نهایت امروزه در تماشاگه خودرو آرمیده است.

کرمان موتوراکستریم