عصرخودرو: در گذشتهای نهچندان دور به بررسی کپیبرداریهای خودروسازان چینی پرداختیم و پس از آن نیز برخی از کپیکاریهای خودروسازان ژاپنی در سالهای دوردست را معرفی کردیم و دیدیم که چگونه شرقیها آموختند تا با الهام و بعضا مشابهسازی محصولات غربی، جایگاه خود را در بازارهای جهانی مستحکم کنند. در این مطلب اما میخواهیم تا به معرفی خودروهایی بپردازیم که بیش از سایرین منبع الهام و کپیبرداری واقع شدهاند و تعداد زیادی از کپیهای آنها با اسامی گوناگون و توسط برندهای متفاوت به بازار عرضه شدهاند.
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، آنچه خواهید خواند خلاصهای است از برخی از مهمترین نمونههای این پدیده. به جز موارد زیر میتوان شورولت کوروت، فورد ماستنگ، لوتوس 7، رنجروور، فراری 308 ، رولزرویس سیلور شدو، جگوار XJ و مرسدس بنز کلاس S را مهمترین خودروهایی دانست که مورد کپیبرداری واقع شدند.
نسل اول فورد تاندربرد
فورد برای آنکه جوابی دندانشکن به رقیب دیرینه خود یعنی جنرال موتورز بدهد، تاندربرد را برای شکستدادن کوروت به بازار عرضه کرد. این خودرو به دلیل طبع لوکستر و عملکرد فنی بهتر در 2 سال اول توانست از کوروت پیشی بگیرد، اما پس از بهبود کوروت تا حدودی به حاشیه رفت و فورد نیز با احساس این رخداد، تاندربرد را یک کلاس بالاتر برد و به یک کوپه/کانورتیبل لوکس فولسایز بدل کرد. با این حال بسیاری بهترین و نابترین نسل این خودرو را از نظر فنی و ظاهری، نسل اول میدانند.
ظاهر جذاب این خودرو سبب شد تا برخی خودروسازان اروپایی به سراغ کپیکردن این خودرو و ساخت کانورتیبلهایی کوچک برپایه ظاهر تاندربرد بروند. یکی از این خودروها که در اواخر دهه50 عرضه شد، نمونه جدید سیمکا اسپرت برپایه سیمکا 8 بود که با نام Aronde Plein Ciel شناخته میشود.
این خودرو با پیشرانهای 4 سیلندر به قدرت 70 اسب بخار عرضه شد و توسط بسیاری تاندربرد فرانسوی خوانده میشد. این خودرو تا سال 1962 و در 2 نمونه کوپه و کانورتیبل در بازار حضور داشت و امروزه به عنوان یک کلاسیک جذاب فرانسوی شناخته میشود. کپی آلمانی تاندربرد توسط برند DKW (یکی از اجزای گروه آتویونیون که بعدها در آئودی خلاصه شد) و با نام 1000SP در سال 1958 عرضه شد. این خودرو توسط کارگاه بائور (که بعدها با بامو همکاری نزدیکی داشت) و روی پلتفرم سری 1000 عرضه شد و تنها 55 اسب بخار قدرت داشت. این خودرو نیز تا سال 1965 دوام آورد و امروزه یک کلاسیک دوستداشتنی محسوب میشود.
جگوار E Type
محصول انقلابی جگوار در سال 1961 برای جایگزینی سری قدیمی XK به بازار عرضه شد و توانست با قیمت مناسب، عملکردی خیرهکننده و ظاهری دلربا به یکی از برترین خودروهای اسپرت دهه 60 و حتی تاریخ بدل شود. در ابتدا پیشرانههای 6 سیلندر خطی 3.8 لیتری به قدرت 265 اسب بخار روی این خودرو عرضه شد که به دلیل وزن مناسب و شکل آیرودینامیک، سبب شد تا جگوار با حداکثر سرعت 240کیلومتر در ساعت به سریعترین خودرو خیابانی عصر خود بدل شود. بعدها حجم پیشرانه به 4.2 لیتر افزایش یافت و با تغییراتی در ظاهر سری دوم متولد شد.
در سال 1971 نیز سری 3 با پیشرانه جدید 5.3 لیتری V12 معرفی شد که تا 1975 در خط تولید ماند. با اینکه به تدریج E Type از یک خودرو اسپرت سبک به یک اسپرت لوکس تغییر هویت داد، اما به دلیل مشخصههای بارزش همواره مایه الهام بسیاری از خودروسازان بود. بسیاری از کوپههای کوچک انگلیسی با الهام از ظاهر جگوار طراحی شدند. شاید بتوان بارزترین نمونه این مورد را تریومف اسپیتفایر کوپه (GT6) دانست که توسط بسیاری در انگستان و آمریکا «جگواری برای فقرا» نام گرفته بود! با این حال تنها هموطنان جگوار نبودند که به کپیبرداری از این خودرو استثنایی روی آوردند. یکی دیگر از نمونههای کپی شده E Type توسط تویوتا و در قالب 2000GT در سال 1967 به بازار عرضه شد. طراحی این خودرو توسط تیمی متشکل از طراحان ژاپنی و آلبرت گورتز آلمانی انجام گرفت و محصول نهایی با وجود دارا بودن کاراکتری ژاپنی، فرمی شبیه به جگوار داشت. رقیب ارزانقیمتتر، پرفروشتر و نسبتا سادهتر تویوتا یعنی داتسون 240Z که در 1969 معرفی شد نیز توسط آلبرت گوئرتز طراحی شده بود و تا حدودی کاراکتری شبیه به E Type داشت. بسیاری از آمریکاییها از سری Z داتسون به عنوان «جگوار ژاپنی» و حتی «جگوار فقرا» یاد میکردند.
جیپ
در سال 1941 بود که محصولی ملی برپایه پروتوتایپ عرضه شده توسط برند ویلیز برای شرکت در جنگ جهانی دوم به نفع متفقین در آمریکا متولد شد. این خودرو که در ابتدا GP نام داشت، بعدها به جیپ مشهور شد و پس از مدتی به قدری مورد توجه قوای متفقین قرار گرفت که توانست به برترین خودرو نظامی زمان خود بدل شود.
تعمیرات ساده، هزینه ساخت پایین، ظاهر دوستداشتنی، قابلیتهای استثنایی و موفقیتهای قوای متفقین سبب شد تا نام جیپ به عنوان یکی از ستونهای مهم پیروزی علیه آلمان نازی شناخته شود. جیپ در لشکرکشیهای جنگ جهانی دوم به بسیاری از کشورها راه یافت و پس از مدتی به صورت صادراتی و برای استفادههای نظامی به سراسر دنیا رسید. بعد از آن بود که بسیاری از کشورهای دنیا برای تامین نیازهای نظامی و زیرساختهای خود به سراغ خرید لیسانس جیپ و مونتاژ آن رفتند. همین امر سبب شد تا صنایعی برای ساخت چنین خودرویی پدید آید.
بعدها بسیاری از این تولیدکنندگان به سراغ بومیسازی جیپ و ساخت نمونههای وطنی آن رفتند.
خودروهایی همانند میتسوبیشی پاجرو، تویوتا لندکروزر و نیسان پاترول همگی از دل این پروسه بیرون آمدند. در کنار این نمونهها باید اما از لندروور یادی کنیم که با وجود طراحی متفاوت و ذاتی انگلیسی، در حقیقت با الهام از ویلیز جیپ شکل گرفت. علاوه بر این نمونههای هندی، ایرانی، چینی، استرالیایی، آلمانی و آمریکایی بیشماری برپایه جیپ و مدلهای متعدد آن شکل گرفتهاند که جیپ را به یکی از محبوبترین خودروها برای کپیبرداری بدل میکند.
لامبورگینی کونتاش
در سال 1971 استودیو برتونه نمونه مفهومی خودرو کونتاش را به جهانیان معرفی کرد؛ خودرویی که 2 سال بعد به عنوان جانشین مدل افسانهای میورا با تغییراتی اندک نسبت به نمونه مفهومی وارد بازار شد و به دلیل ظاهر فضایی و عملکرد فوقالعادهاش توانست به یکی از برترین سوپراسپرتهای تاریخ بدل شود. با آنکه نمونههای ساده اولیه کونتاش در نظر بسیاری بهترین نمونهها از نظر جذابیت ظاهری است، اما این نمونههای دهه هشتادی هستند که با کیتهای عریض بدنه، باله مثلثی بزرگ و پیشرانه 5 لیتری زبانزد خاص و عام شد و به چهره دهه هشتادی سوپراسپرتها بدل شد. با آنکه کونتاش مدت زیادی در خط تولید ماند، اما در پایان راه و سال 1989 نیز چندان کهنه به نظر نمیرسید. این خودرو اما مایه الهام بسیاری از خودروهای واقعی و خیالی شد. نمونه فیسلیفت شده دتوماسو پنترا یکی از مشهورترین نمونههای کپیبرداری از کونتاش بود که از اواخر دهه 70 وارد بازار شد. در کنار این رقیب ایتالیایی باید به وکتور W2 آمریکایی اشاره کرد که المانهای بسیاری را از کونتاش به عاریه گرفت و شباهت زیادی به این خودرو داشت. بعدها این خودرو با تغییراتی تحت عنوان W8 در تیراژ 18 دستگاه تولید شد. در کنار این دو نمونه باید به خودروهای مفهومی متعددی اشاره کرد که توسط برندهای ژاپنی، ایتالیایی و حتی انگلیسی معرفی شدند و برخی در قالب خودروهایی خیالی در انیمیشنهای ژاپنی دهههای 80 و 90 به دنیای خیالی وارد شدند.
فولکس واگن گلف
در سال 1974 فولکس واگن برای جانشینی مدل قدیمی بیتل و برای دمیدن روحی تازه در کالبد نیمهجان خود نسل اول گلف را روانه بازار کرد.
این خودرو که در کنار رنو 5 یکی از اولین سوپرمینیهای جهان است، توانست مبدأ کلاسی جدید و یکی از پرفروشترین خودروهای کوچک جهان شود و به دلیل همین مورد توجه سایر خودروسازان قرار گیرد. پس از یک یا دو سال هر یک از خودروسازان بزرگ اروپایی طراحی و عرضه «گلف» خود را در دستور کار قرار داده بودند و در اندک زمانی نتیجه این تصمیمات در بازار اروپا و حتی آمریکا مشاهده شد. واکسهال، اپل، فیات، آلفارومئو، پژو، فورد و روور مهمترین خودروسازانی بودند که برای کسب سهمی بزرگ از بازار در حال رشد سوپرمینیها به طور علنی به کپیبرداری از گلف پرداختند. حتی برخی نیز برای ایجاد شرایطی مشابه به سراغ استودیوهای طراحی ایتالیایی رفتند تا برای رقابت با گلف (طراحی شده توسط ایتال دیزاین) یک محصول با ظاهر ایتالیایی را راهی میدان رقابت کنند. آلفارومئو آلفاسود و پژو 205 را شاید بتوان مهمترین نمونههای این سیاست دانست.
فیات X1/9
در دهه 60 میلادی رفته رفته خودروهای اسپرت موتور وسط رواج یافتند و این سیستم حتی به ردههای پایینتر و به بازار خودروهای اسپرت کوچک رسید. پورشه 914 یکی از اولین نمونههای این پدیده بود که یک اسپرت موتور وسط کوچک اما کارآمد و قابل بود. اما این فیات بود که با X1/9 این نوع خودروها را بیش از پیش در مرکز توجه قرار داد. این خودرو که بر پایه پلتفرم 128 و به عنوان یک اسپرت موتور وسط کوچک عرضه شد، از یک پیشرانه 1.3 لیتری بهره میجست. با آنکه این خودرو شتابگیری و عملکردی خیرهکننده نداشت، اما توانست تجربه لذت سواری یک خودرو موتور وسط را برای بسیاری امکانپذیر کند. این ایده فیات بسیار مورد استقبال جهانیان قرار گرفت و برندهای متعددی در دهههای 70 و 80 میلادی به سراغ ساخت نمونه مشابه خود رفتند. لانچیا بتا مونته کارلو یکی از این نمونهها بود که با وجود عدم کپیبرداری از فیات، در حقیقت پا در جاپای X1/9 میگذاشت. تویوتا MR/2 و پونتیاک فیرو را اما باید مهمترین کپیهای دهه هشتادی فیات X1/9 دانست؛ به طوری که حتی بعدها مدیران تویوتا و پونتیاک به طور علنی کپیبرداری خود از فیات را اعلام کردند.