عصرخودرو: کیفیت و قیمت عموماْ دو طرف یک تساوی بوده که با بالا رفتن کیفیت، هزینه تولید و در نتیجه قیمت نهایی محصول نیز بالا خواهد رفت و البته حتی بنا به شرایط بازار و کاهش رقابت بین عرضهکنندگان و تقاضای بازار، میتوان شاهد کالای بیکیفیت ولی گران بود.
به گزارش پایگاه خبری «عصرخودرو»، مردمان
اسکاتلند دارای ضرب المثل معروفی هستند که گویای نحوه نگرش ایشان به قیمت و کیفت
است که میگویند: من آنقدر پولدار نیستم که بتوانم جنس ارزان و بیارزش بخرم، به
این معنا که خرید جنس ارزان منجر به استفاده کوتاهمدت شده که همین امر منجر به خرید
مجدد همان کالا خواهد شد که در نهایت از دست رفتن پول را برای ایشان در پی خواهد
داشت.
بازار قطعات
خودرویی در شرایط کنونی دارای طیفی از تولیدکنندگان و با درجه کیفیت متفاوتی از
محصولات است که منجر به سردرگمی مشتریان شده است. در این گزارش سعی بر این است که
با مقایسه موردی هر یک از این دو بازار شناخت دقیقتری به مصرفکننده دهد تا با
علم به این دانش، بتواند هنگام خرید انتخاب آگاهانهتری بعمل آورد.
تقاوتهای قطعات
اصلی و متفرقه:
۱- قطعات اصلی
به دو ترتیب در بازار ارایه میشوند. قطعاتی که توسط عرضهکنندگان خودرویی و در
محل نمایندگیها عرضه میشود و قطعاتی که توسط همان عرضهکننده خودرویی و در بازار
آزاد عرضه میشوند (این دو نوع قطعات دارای یک مشخصات بوده که در این بند از این
مقاله هر دو یک محصول و یک نوع مفروض میشوند ولی در ادامه گزارش تفاوتهای ماهوی
این دو توضیح داده میشود). قطعات غیر اصلی از دو مرجع وارد بازار میشوند: قطعاتی
که توسط قطعه ساز اصلی به بازار ارایه شده (قطعهسازی که برای عرضهکننده خودرویی
همان قطعه را تولید میکند) یا توسط قطعه سازان متفرقه (کارگاههای قطعهسازی)
عرضه میگردد که کیفیت محصولات تولیدی عرضهکنندگان غیر رسمی با آنچه خودروساز
ارایه میدهد با ادامه توضیحات دارای تفاوتهای معنیداری میباشد. به طور عرف و
قراردادهای فیمابین، خودروساز طی قرارداد انحصاری، تولید قطعه مذکور را در خط
تولید قطعهساز به خود اختصاص میدهد، لذا بنا به مفاد قرارداد قطعهساز نمیتواند
از مواد، مشخصات و اطلاعات تولیدی که توسط خودروساز در اختیارش قرار داده شده
استفاده کند، به این منظور ایشان برای حل این معضل، نسبت به تغییر در برخی مشخصات
ظاهری یا کیفی قطعات تولیدی خود میدهند تا بتوانند به موازات خودروساز در بازار
قطعه حضور خود را حفظ کنند. همین امر گویای این مساله است که کیفیت قطعات عرضه شده
به بازار توسط قطعه ساز با آنچه که همان قطعه ساز قطعه خود را به خودروساز میفروشد
متفاوت خواهد بود. برای جلوگیری از پیگیریهای حقوقی ایشان از نام و برند دیگری
برای تولیدات خود استفاده میکنند به همین دلیل است که در بازار یک قطعه مشابه را
میتواند با نامها و برندهای متفاوت مشاهده نمود. لذا همانطور که توضیح داده شد،
قطعاتی که توسط اینگونه قطعهسازان به بازار عرضه میشود الزاما چون نباید با
مشخصات فنی قطعهای که برای خودروساز تولید میکنند یکسان باشند، در نتیجه همان
کیفیت تولید را نخواهند داشت. تکلیف قطعهسازان کارگاهی نیز مشخص است. ایشان بدون
داشتن هیچگونه اطلاعات و مشخصات فنی، با توان و دانش مهندسی معکوس خود اقدام به
ساخت قطعات میکنند. لذا الزاما تمام اطلاعاتی که ایشان در ساخت قطعات خود در
اختیار دارند فقط بر اساس حدس و گمان است و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل
را.
۲- بدیهی است
که قطعات اصلی در ابتدا توسط عرضهکنندگان خودرویی طراحی و تولید و به بازار ارایه
میشود.سازنده برای هر یک از اجزا داخلی قطعه مذکور تعاریف و استانداردهای معین و
مشخصی دارد. جنس، ترکیب و آلیاژ ساخت هر یک از اقلام، زمان کارکرد و مشخصات دیگری
در ساخت قطعات تاثیرگذار هستند که همگی بر اساس انتظار خودروساز از قطعه مذکور
طراحی و تولید میشود. خودروساز بنا بر ملاحظاتی طول عمر یک قطعه را شش ماه تعیین
میکند و برای قطعه دیگری حداقل ۲ سال کارکرد را انتظار دارد. به این ترتیب بر
اساس مشخصات طراحی، قطعه عرضه شده تولید میگردد که در انتها کارخانه سازنده صحت
عملکرد قطعه مذکور را مطابق مشخصات ساخت تایید و تضمین میکند. در صورتیکه همانطور
که در بند پیشین گفته شده، قطعه سازان غیر اصلی یا خارج از سیکل عرضه خودروساز، یا ملزم به تغییر کیفی و یا فنی قطعه هستند، و
یا با مهندسی معکوس اقدام به ساخت قطعه میکنند، و لذا آن چیزی که ارایه میشود
فاقد مشخصات فنی مورد تایید خودروساز میباشد.
۳- خودروساز
به دلیل مسئولیت خود، ملزم به تدوین استانداردهای تست برای قطعات خود میباشد. هر
قطعه که نتواند این آزمایشها را در هنگام تولید از سر بگذارند به ضایعات انتقال
داده میشوند. حضور دائم بازرسان خودروساز در کاخانجات قطعهسازی و همچنین
ارزیابان کیفی سازمانهای نظارتی و وجود واحدهای کنترل کیفیت در داخل اینگونه شرکتهای
قطعهسازی، گویای اهمیت این قضیه است. در صورتیکه بدلیل نگاه تجاری حاکم بر قطعهسازیهای
متفرقه، فاقد اینگونه واحدهای نظارتی بوده و اصولا ایجاد واحدهای نظارتی در تعارض
با اهداف سازمانی ایشان میباشد. لذا قطعات ارایه شده توسط اینگونه قطعه سازان،
نه تنها تستهای مربوطه انجام نمیشود که حتی در صورت انجام تست، بلااستثنا وارد
انبار ضایعات خواهند شد.
۴- بنا به علم
بازاریابی و جذب مشتریان با استفاده از اعتمادسازی، خودروساز علاقه دارد که
محصولات خود را مجهز به ابزار ضمانت کیفی نماید. اما اغلب قطعاتی که توسط قطعهسازان
متفرقه ارایه میشود فاقد ضمانتها و گارانتیهای لازم به مشتریان میباشند و در
صورت وجود ضمانت، در هنگام عمل شرط و شروطهای متفاوتی برای عدم انجام آن ارایه
خواهد شد.
۵- به دلایل
گفته شده و بنا به ساز و کارهایی که شرکتهای خودرویی برای تایید صحت کیفیت قطعات
خود بکار میبرند، عموما محصولات عرضه شده توسط ایشان دارای قیمت بالاتری نسبت به
رقبای کارگاهی خود میباشند که همین امر مشتریان را به وسوسه خرید قطعه ارزانتر میاندازد.
سازندگان متفرقه با شناخت از نیاز مشتریان خود، کاهش سود و افزایش تعداد فروش، را بعنوان
استراتژی عملیاتی خود در قبال رقبای اصلی خود برگزیدهاند که همین امر میتواند پاشنه
آشیل مشتریان گردد. مصرف کننده با تصور اینکه با خرید کالای ارزانتر، برنده این
میدان خواهد شد، به واقع فقط میدان را به نفع عرضهکننده متفرقه واگذار میکند. چه
اینکه مشتری در نهایت با تعوضهای مداوم و چند باره ضمن اینکه پول خود را بابت
خرید قطعات متعدد به هدر میدهد بلکه در این بین اجرت تعویضهای مرتبی را پرداخت
نموده، زمان خود را اتلاف کرده، و با باز و بسته کردن قطعات دیگر به نوعی طول عمر
ایشان را کاهش میدهد.
در زمان جاری،
خودروسازان با شناخت از نقطه ضعف خود در مقابل اینگونه عرضهکنندگان خرده پا،
اقدام به عرضه محصولات خود تحت نام دیگر ولی با قیمت کمتر میکنند تا بتوانند ضمن
حفظ تداوم حضور خود در بازار، مشتریان را به اهمیت خرید از مرجع اصلی تشویق
نمایند. مجددا لازم است ضرب المثل انگلیسی ابتدای این مقاله یادآوری گردد: که ما
آنقدر پولدار نیستیم که بخواهیم اجناس ارزان و بیارزش ابتیاع نماییم بلکه با خرید
کالای گران اما بادوام، پول و زمان و زندگی خود را حفظ میکنیم.